وقتی OpenAI تقریباً یک سال پیش چتجیپیتی را معرفی کرد، استاد دانشگاه وسترن، مارک دیلی، “تعجبزده” شد. مارک دیلی، که تخصص اصلی او در حوزه هوش مصنوعی و تحقیقات محاسبات عصبی است، قطعاً از این که این فناوری به اصول اساسی وجود داشته است آگاه بود – تحقیقات به دهه 1940 برمیگشت. اما وی تنها فکر نمیکرد که در عمر خود با یک مدل زبان بزرگ و پیشرفته به راحتی دسترسی پذیر و قادر به حل مسائل واقعی خواهد شد.
بنابراین میتوان گفت که وقتی دیلی برای اولین بار در ژانویه به استار صحبت کرد – در زمانی که چتبات به اندازهی زیادی نگرانی عمومی به وجود آمده بود – احتمالاً نیز نمیتوانست تصور کند که در نهایت مسئولیت رهبری دانشگاه خود را در این مرز جدید به عهده بگیرد. دیلی اظهار کرد: “اکنون حتی بیشتر از زمانی که اوّلین بار به این موضوع پرداختیم، شگفتآور تر احساس میکنم، اما همچنین بسیار هیجانزده به خاطر تمامی فرصتهایی هستم که این تکنولوژی فراهم میکند.” دیلی که پیش از این به عنوان رئیس اطلاعات دیجیتالی دانشگاه فعالیت میکرد، اظهار کرد که دوره پنج ساله خود از روز یکشنبه آغاز میشود – شاید با هدفی خندهدار، به این موضوع اشاره کرد و گفت: “تا کمی تن به کارهای آینده بدهیم.”
این یک موقعیت است که او خواهد کمک کند تعریف کند. او انتظار دارد که آموزش دهد و برای استفاده اخلاقی از این تکنولوژی ترویج کند، اما ابتدا به گوش دادن به دانشجویان، کارکنان و اعضای هیأت علمی درباره آرزوها و نگرانیهایشان بپردازد.
احتمالاً خواهد بود که این دو مسئله در فراوانی وجود داشته باشند. جهان در حال مقابله با تغییراتی است که هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما ایجاد کرده است، و از زمان معرفی چتجیپیتی، هیئتهای مدرسه و موسسات آموزش عالی در تلاشند تا بفهمند که آیا باید اقدام، پذیرفتن یا ممنوع کرد. برخی از آنها تیمهای وظیفهای ایجاد کرده و آموزشها برای کارکنان را فراهم کردهاند، در حالی که برخی دسترسی به این ابزار را مسدود کردهاند.