شناگر سوری در یک سفر شگفتانگیز از جنگ داخلی تا پارالمپیک، وقتی الحسین به آتن رسید، هیچ پولی نداشت و شبها در خیابان میخوابید. وقتی به هوش آمد، همه جا تاریک بود. نمیتوانست تکان بخورد. دود غلیظی هوا را پوشانده بود و جز چند شعله کوچک که در نزدیکیاش سو سو میزد، چیز دیگری نمیدید. […]ادامه مطلب